تشکل های کارگری از حرف تا عمل(۲)

محسن صابری

از سوی وزارت کار به مناسبت های مختلف و در مقاطع زمانی مختلف، آماری از رشد کمی تشکل های کارگری و کارفرمایی ارایه می گردد. اخیرا نیز به مناسبت تغییر معاون روابط کار، امار رشد کمی تشکل های کارگری و کارفرمایی از سوی اداره کل سازمان های کارگری و کارفرمایی در سال های اخیر ارایه گردید که حاکی از رشد دوبرابری در برخی از تشکل ها در سال های اخیر بوده است. سوال اینجاست که آیا واقعا تمام خواسته و آمال در حوزه تشکل ها همین رشد ظاهری و کمی و عددی تشکل هاست؟ آیا تشکل ها با افزایش تعدادشان به خواسته های خود می رسند؟ آیا به میزان قدرت و حوزه ی نفوذشان نیز افزوده می شود؟ آیا تشکل ها برای صیانت از اعضا و جامعه کارگری قدرت کافی را پیدا کرده اند؟

به نظر می رسد اطراف موضوع اعم از تشکل ها و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در غفلتی خودخواسته دچار شده اند. البته از دولت و نمایندگان دولتی توقعی برای دغدغه در زمینه میزان قدرت و نفوذ تشکل های کارگری نیست. ولی آیا سقف توقعات و خواسته ی جامعه کارگری هم این میزان است؟ آیا وضعیت موجود، تشکل ها و جامعه کارگری را راضی می کند؟

با شناختی که از برخی فعالان جامعه کارگری دارم همگان سطح آرزو و توقعی بسیار بالاتر از وضع موجود دارند. ولی چگونه است که قدرت و میزان چانه زنی تشکل های کارگری در حدی بسیار نازل متوقف شده است؟

پاسخ به این سوال بررسی گسترده و همه جانبه ای را می طلبد. اما آنچه مراد از نگاشتن این یادداشت می باشد گوشزد و یادآوری شان و منزلت تشکل های کارگری و میزان توانمندی آنها در صورت رسیدن به جایگاه واقعی می باشد. توجه به این موضوع که نمایندگان جامعه کارگری در تشکل ها باید افق دید و رفتاری خود را بسیار دورتر از وضعیت فعلی تعریف نمایند و بدنبال رسیدن به جایگاه متناسب با نام و عنوان خویش باشند. متاسفانه سطح درآمدی کارگران به حدی پایین می باشد که تمام انرژی جامعه کارگری و نمایندگان آنها مصروف موضوع حداقل دستمزد وچانه زنی های حول و حوش این موضوع می باشد. در تمام سالهای گذشته شاهد کشمکش و صرف انرژی فراوان و همه جانبه در چانه زنی های مربوط به حداقل دستمزد می باشیم و دیگر هیچ.

تشکل های کارگری در تعامل سه جانبه گرایی تا کنون دستاورد مهم و خاصی در حوزه امنیت شغلی، بهبود شرایط کار، خدمات اجتماعی و رفاهی، تعاونی های مسکن و مصرف کارگری و دیگر موضوعات مرتبط نداشته اند و یا بهتر بگوییم زمینه و فضای لازم برای توجه و حضور در این زمینه ها برایشان فراهم نشده است.

امید است تشکل ها و فعالان عزیز و زحمت کش و دغدغه مند با تقسیم انرژی خود بخش قابل توجهی از توان خویش را برای رسیدن به استانداردهای مطلوب فعالیت صنفی و نیازهای کارگری مصروف داشته و تمام اهتمام خویش را برای موضوعاتی همچون حداقل مزد هزینه ننمایند. پر واضح است وجود کمیته های فرعی و تخصصی در دل تشکل های عالی و استانی، پاسخی است به این ضرورت و تشکل ها باید بتوانند این کمیته ها را به نحو شایسته فعال نموده و با تقسیم کاری هدفمند بیشترین بهره را از اعضا و نیروهای خود استحصال نمایند. در چنین شرایطی است که نیرو و توان تشکل ها بصورت تصاعدی افزایش یافته و قدرت چانه زنی و احقاق حقوق صنفی کارگران را بیشتر از پیش خواهند یافت.

محسن صابری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.