مدیر عامل تامین اجتماعی چندی پیش مصاحبه کرد و گفت با مراکز درمانی دولتی هماهنگ کردیم که بازنشستگانی که بالای ۶۰ سال سن دارند، مراجعه کنند و رایگان خدمات دریافت کنند؛ این وعده هم محقق نشد؛ هیچ یک از بیمارستانهای دولتی چنین کاری نمیکنند.
گرانی و کمبود دارو و صفهای طویل انتظار در مراکز درمانی، بار مضاعفیست بر دوش بازنشستگان کم درآمدِ کارگری که علیرغم هزینه دادن برای بیمه تکمیلی، از درمان مناسب حتی در مراکز ملکی تامین اجتماعی محروم ماندهاند.
مصائب درمان بازنشستگان تامین اجتماعی
در بیش از سی و چند سال گذشته، نه تنها متن قانون الزام و تصریحات آن به هیچ وجه اجرایی نشده (نه از درمان مستقیم رایگان خبری هست و نه از خرید درمان غیرپولی و بازهم رایگان توسط تامین اجتماعی) بلکه از سطح خدمات درمانی ارائه شده به بیمه شدگان به خصوص بازنشستگان در همان مراکز معدود ملکی سازمان تامین اجتماعی نیز کاسته شده است؛ تا جایی که امروز یک بازنشسته که میلیونها تومان در سی سال خدمت در صندوق درمانی سازمان پسانداز کرده، دو درصد هر ماه جداگانه بابت درمان میدهد و چند ده هزار تومان پای بیمه تکمیلی میپردازد اما وقتی به یک مرکز ملکی مانند بیمارستان میلاد تهران مراجعه میکند، باید ساعتها با رنج بیماری منتظر بماند تا سرپاییترین و ابتداییترین خدمات درمانی را دریافت کند؛ برای درمان تخصصی و تکمیلی هیچ گریزی جز مراجعه به مراکز درمانی دولتی و خصوصی ندارد و آنجا هم باز معطلی طولانی دارد تا شاید بیمه تکمیلی بعد از چند ماه انتظار به کارش بیاید، تازه اگر مراکز درمانی مختلف، بیمه تکمیلی را بپذیرند و کاری از آن بربیاید.
در این سالها به دلیل گرانی دارو و کمبود آن، مشکلات درمانی مستمریبگیران سازمان تامین اجتماعی به مراتب حادتر شده است؛ وقتی بسیاری از داروهای ساده مثل داروهای پرکاری تیروئید، آنتی بیوتیکها و داروهای کلسترول در داروخانههای سطح شهرهای مختلف یا یافت نشود یا به سختی پیدا شود، یک بازنشسته از اولین بایدهای درمان باکیفیت بیبهره میماند؛ و تازه این تمام ماجرا نیست؛ ماجرای درمان بازنشستگان بُعد ناراحت کنندهی دیگری هم دارد: ناکافی بودن مراکز ملکی سازمان، شلوغی بیش از حد آنها و ناکافی بودن خدماتی که ارائه میشود.
به راستی چرا سی و چند سال بعد از تصویب قانون الزام به اینجا رسیدیم؛ نقش سازمان تامین اجتماعی و مدیران متوالی آن در این محرومیت چقدر است و امروز یک بازنشستهی کارگری برای برخورداری از خدمات درمانی با چه مصائبی دست و پنجه نرم میکند؟
بیمهی درمانی تامین اجتماعی «ناکارآمد» است
علی اکبر عیوضی (دبیر کانون بازنشستگان کارگری استان تهران) در این رابطه میگوید: درمان رایگان یکی از خدماتیست که تامین اجتماعی مکلف است به بیمهشدگان ارائه دهد؛ یک کارگر از زمان استخدام تا روز بازنشستگی، ماهانه سی درصد حق بیمه میدهد که نُه/ بیست و هفتم آن سهم درمان است؛ پس سازمان موظف است درمان رایگان را چه به صورت مستقیم چه به صورت غیرمستقیم به بیمهشدگان ارائه دهد؛ در واقع تامین درمان غیرمستقیم در مراکز دولتی و خصوصی به صورت رایگان، وظیفهی مسلم سازمان تامین اجتماعی است؛ حالا سازمان نه تنها در بحث درمان غیرمستقیم کوتاهی میکند بلکه از سطح کیفیت و کمیت خدمات درمان مستقیم در مراکز ملکی نیز به میزان قابل توجهی کاسته شده است. این شرایط بیمهشدهها را مجبور کرده است به بیمه تکمیلی روی بیاورند، بیمه تکمیلی یعنی پرداخت هزینه از جیب بیمهشده به علت ناکارآمدی درمان سازمان تامین اجتماعی.
به گفتهی وی، امروز بیمهی درمان تامین اجتماعی گویا به امان خدا رها شده و هیچ متولی ندارد چراکه یک بیمهشده وقتی به یک مرکز درمانی مستقیم مثلاً بیمارستان میلاد مراجعه میکند بایستی هشت یا نه ساعت سر پا منتظر بماند تا خدمات بگیرد، تازه خدماتی که اصلاً و ابداً رضایتبخش نیست.
به گفتهی عیوضی، وعدههای درمانی، در مسیر تحقق نیفتاده است؛ همه چیز در حد شعار است و بس:
«مدیر عامل تامین اجتماعی چندی پیش مصاحبه کرد و گفت با مراکز درمانی دولتی هماهنگ کردیم که بازنشستگانی که بالای ۶۰ سال سن دارند، مراجعه کنند و رایگان خدمات دریافت کنند؛ این وعده هم محقق نشد؛ هیچ یک از بیمارستانهای دولتی چنین کاری نمیکنند و به بازنشستههای بالای ۶۰ سال، خدمات رایگان نمیدهند؛ قرار نیست وقتی بعد از سی سال بازنشسته شوی و بازهم براساس ماده ۸۹ قانون تامین اجتماعی ۲ درصد بابت درمان بپردازی وقتی به هر مرکز درمانی مراجعه میکنی، ساعتها معطل شوی و بازهم از درمان رایگان هیچ خبری نباشد! در این شرایط، یا مدیرعامل تامین اجتماعی اشراف و نظارتی بر مراکز درمانی حتی مراکز ملکی ندارد یا مسئولان بیمه درمان تامین اجتماعی ناکارآمد هستند.»
حتی استفاده از بیمه تکمیلی ساده نیست؛ این فعال صنفی بازنشستگان توضیح میدهد: وقتی بازنشسته به مراکز درمانی مراجعه میکند و میخواهد از بیمه تکمیلی استفاده کند، اول باید تکلیف بیمه پایه مشخص شود تا بعد بتواند از بیمه تکمیلی استفاده کند؛ معمولاً چهار ماه طول میکشد تا تامین اجتماعی سهم بیمه پایه را بپردازد، سه ماه هم بیمه تکمیلی معطل میکند تا سهم درمان را بپردازد؛ در نتیجه بازنشسته باید هفت ماه انتظار بکشد تا بتواند بخشی از پول درمان خود را بگیرد.
وضعیت در شهرستانها به مراتب بدتر است
این وضعیت بازنشستگان در استان برخورداری مثل تهران است؛ فرض کنید یک بازنشستهی کارگری در شهرستانهای محرومی مثل ایرانشهر سیستان و بلوچستان یا کرمانشاه و بانه و سقز در استانهای غربی بخواهد از خدمات درمان مستقیم در مراکز ملکی تامین اجتماعی بهره بگیرد؛ آیا اساساً مرکز درمان ملکی در شهر محل زندگی او هست؛ آیا در بهترین حالت، چیزی بیشتر از یک درمانگاه ساده با یک پزشک عمومی در محدودهی ۲۰۰ یا حتی ۳۰۰ کیلومتری او وجود دارد و آیا این بازنشسته که ممکن است درگیر بیماریهای مختلف باشد، هیچ امکانی برای برخوداری از درمان رایگان دارد؛؟
در بهترین حالت این بازنشسته باید رنج و هزینهی سفر را به جان بخرد، به کلانشهرهای استانهای مجاور برود، کلی پول بابت فرانشیز و هزینهی درمان بپردازد و حداقل پنج یا شش ماه منتظر بماند تا بیمهگذار تکمیلی، بخش کوچکی از صورتحسابهای درمان او را تسویه کند؛ باقی هزینه را باید از جیب خالی بپردازد به اضافهی تمام هزینههای رفت و برگشت و اقامت و بسیاری چیزهای دیگر؛ و آیا این شرایط با اصل ۲۹ قانون اساسی و قانون الزام تامین اجتماعی، هیچ سنخیت و تطابقی دارد؟
منبع: ایلنا